قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی
قانون نحوه اجراى محکومیتهاى مالى
ماده 1- هرکس به موجب حکم دادگاه در امر جزایى به پرداخت جزاى نقدى محکوم گردد و آن را نپردازد و یا مالى غیر از مستثنیات دین از او به دست نیاید به دستور قاضى صادر کننده حکم به ازاى هر پنجاه هزار ریال یا کسر آن یک روز بازداشت مىگردد.
در صورتى که محکومیت مذکور توأم با مجازات حبس باشد، بازداشت بدل از جزاى نقدى از تاریخ اتمام مجازات حبس شروع مىشود و از حداکثر مدت حبس مقرر در قانون براى آن جرم بیشتر نخواهدشد و در هر حال حداکثر مدت بدل از جزاى نقدى نباید از پنج سال تجاوز نماید.
تبصره- مبلغ مذکور در این ماده به تناسب تورم هر سه سال یکبار به پیشنهاد وزیر دادگسترى و تصویب رئیس قوه قضائیه تعدیل و در خصوص احکامى که در آن سال صادر مىگردد لازمالاجرا خواهدبود.
افزایش میزان بازداشت بدل از جزای نقدی مقرر در ماده یک قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی به یکصد هزار ریال
ماده 2- هرکس محکوم به پرداخت مالى به دیگرى شود چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشى از جرم یا دیه و آن را تأدیه ننماید دادگاه او را الزام به تأدیه نموده و چنانچه مالى از او در دسترس باشد آن را ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبط شده استیفاء مىنماید و در غیر این صورت بنا به تقاضاى محکومله، ممتنع را در صورتى که معسر نباشد تا زمان تأدیه حبس خواهد کرد.
تبصره - چنانچه موضوع این ماده صرفاً دین بوده و در ذمه مدیون باشد دادگاه در حکم خود مستثنیات دین را منظور خواهد داشت و در مورد استرداد عین در صورتى مقررات فوق اعمال مىشود که عین موجود نباشد به جز در بدل حیلوله که برابر مقررات مربوطه عمل خواهد شد.
ماده 3- هرگاه محکومعلیه مدعى اعسار شود (ضمن اجراى حبس) به ادعاى وى خارج از نوبت رسیدگى و در صورت اثبات اعسار از حبس آزاد خواهد شد و چنانچه متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود دادگاه متناسب با وضعیت مالى وى حکم بر تقسیط محکومبه را صادر خواهد کرد.
تبصره - در صورتى که محکومعلیه موضوع این ماده بیمار باشد به نحوى که حبس موجب شدت بیمارى و یا تأخیر درمان وى شود، اجراى حبس تا رفع بیمارى به تأخیر خواهد افتاد.
ماده 4- هرکس با قصد فرار از اداى دین و تعهدات مالى موضوع اسناد لازمالاجراء و کلیه محکومیتهاى مالى، مال خود را به دیگرى انتقال دهد به نحوى که باقیمانده اموالش براى پرداخت بدهى او کافى نباشد عمل او جرم تلقى و مرتکب به چهار ماه تا دو سال حبس تعزیرى محکوم خواهد شد و در صورتى که انتقال گیرنده نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد شریک جرم محسوب مىگردد و در این صورت اگر مال در ملکیت انتقال گیرنده باشد عین آن و در غیر اینصورت قیمت یا مثل آن از اموال انتقال گیرنده بابت تأدیه دین استیفاء خواهد شد.
ماده 5- مفاد این قانون در خصوص محکومین سازمان تعزیرات حکومتى نیز مجرى خواهد بود.
ماده 6- آیین نامه اجرایى این قانون ظرف مدت سه ماه توسط وزارت دادگسترى تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه خواهد رسید.
ماده 7- این قانون از تاریخ تصویب لازمالاجراء بوده و حکم مندرج در ماده (1) شامل کلیه آراء صادره قبل از لازمالاجراء شدن این قانون نیز مىگردد و کلیه قوانین و مقررات مغایر با آن از جمله قانون نحوه اجراى محکومیتهاى مالى مصوب 1351 و قانون منع توقیف اشخاص در قبال تخلف از انجام تعهدات و الزامات مالى مصوب 1352 لغو مىگردد.
قانون فوق مشتمل بر هفت ماده و سه تبصره در جلسه علنى روز یکشنبه مورخ دهم آبان ماه یکهزار و سیصد و هفتاد و هفت مجلس شوراى اسلامى تصویب و در تاریخ 1377/8/20 به تأیید شوراى نگهبان رسیده است.
رئیس مجلس شوراى اسلامى - علىاکبر ناطق نورى
آئیننامه اجرائى موضوع ماده 6 قانون نحوهاجراى محکومیتهاى مالى
بخش اول - جزاى نقدى
ماده 1- چنانچه محکومعلیه پس از لازمالاجراء شدن حکم، جزاى نقدى را نپردازد و اظهار نماید مالى براى پرداخت آن ندارد و براى مرجع مجرى حکم هم خلاف این اظهار مسلم نباشد، طبق دستور مرجع صادرکننده حکم در ازاء هر پنجاه هزار ریال یا کسر آن یک روز بازداشت مىشود.
تبصره - منظور از مرجع صادرکننده حکم در این آئیننامه، در هر حال مرجع بدوى است که حکم زیر نظر او اجرا مىشود.
ماده 2- هرگاه محکومعلیه براى پرداخت جزاى نقدى مهلت بخواهد، مرجع اجراکننده حکم
مىتواند مهلت مناسبى که بیش از یک ماه نباشد به او بدهد.
مرجع صادرکننده حکم مىتواند به درخواست محکومعلیه و پیشنهاد مرجع مجرى حکم بإ؛ؤؤ
در نظر گرفتن شرایط و وضعیت محکومعلیه و میزان جزاى نقدى و سایر اوضاع و احوال مؤثر، این مهلت را حداکثر تا دو ماه دیگر تمدید کند.
ماده 3- چنانچه محکومعلیه جزاى نقدى مقرر در حکم را نپردازد اما مالى (منقول یا غیرمنقول) غیر از مستثنیات دین از او بدست آید که بتوان تمام یا قسمتى از جزاى نقدى را استیفاء نمود بدستور مرجع مجرى حکم بترتیب ذیل عمل میشود:
الف: اگر مال مورد نظر وجه نقد باشد معادل جزاى نقدى از آن ضبط و به حساب مربوط واریز میشود.
ب: در مورد اموال منقول یا غیرمنقول چنانچه بدون معارض باشد معادل جزاى نقدى مقرر در حکم و هزینه هاى اجرائى فوراً توقیف و مطابق مقررات این آئیننامه بفروش میرسد و جزاى نقدى و هزینه هاى مربوط استیفاء میشود.
ماده 4- پس از توقیف مال براى استیفاء جزاى نقدى، نظریه دو نفر کارشناس به تعیین مرجع مجرى حکم در مورد ارزش آن مال تحصیل میشود سپس روز و ساعت محل انجام مزایده تعیین و باالصاق آگهى در معابر اصلى محل، انجام مزایده باطلاع عموم مىرسد و به بالاترین قیمت پیشنهادى که نباید کمتر از قیمت کارشناسى باشد فروخته مىشود.
تبصره - اگر ارزش کارشناسى مال از سى میلیون ریال بیشتر باشد آگهى مزایده یک نوبت در روزنامه محلى و در صورت نبودن آن در یکى از روزنامههاى کثیرالانتشار نیز درج مىشود.
ماده 5- هرگاه مال مورد نظر خریدار نداشته یا مبلغ پیشنهادى کمتر از قیمت کارشناس
باشد، حسب مورد تمام یا قسمتى از آن مال مطابق ارزیابى کارشناس بدستور مرجع رسیدگىکننده حکم در ازاء جزاى نقدى به تملک دولت درمىآید و در اختیار سازمان جمعآورى و فروش اموال تملیکى قرار میگیرد تا براساس مقررات مربوطه عمل نمایند.
ماده 6- اموال ضایع شدنى و سریعالفساد، همچنین مالى که نگهدارى آن مستلزم هزینه نامتناسب یا موجب خراب یا کسر فاحش قیمت آن است، و
نیز مالى که ارزش آن کمتر از سىمیلیون ریال است بدون انجام مزایده و با نظر کارشناس بفروش مىرسد.
ماده 7- چنانچه مالى از محکومعلیه معرفى شود یا مرجع مجرى حکم با قرائن قویه احتمال دهد محکومعلیه مالى غیر از مستثنیات دین دارد که میتوان با فروش آن جزاى نقدى را استیفاء نمود تحقیقات لازم در این خصوص بعمل میاید.
ماده 8- اگر محکوم علیه در ازاء اجزاى نقدى بازداشت شود و در جریان اجراى حکم مالى از او بدست آید که بتوان باقى مانده جزاى نقدى را استیفاء نمود مال مذکور توقیف و اقدامات اجرائى در این خصوص معمول و از محکوم علیه رفع بازداشت میشود.
ماده 9- هرگاه اموال محکومعلیه متناسب با میزان محکومیت او به جزاى نقدى نباشد و نتوان از این طریق جزاى نقدى را استیفاء نمود و تفاوت ارزش آن اموال با میزان محکومیت فاحش باشد محکومعلیه در ازاء جزاى نقدى بازداشت میشود و اقدامات اجرائى براى فروش و استیفاء قسمتى از جزاى نقدى ادامه خواهدیافت.
ماده 10- هرگاه قبل از فروش مال توقیف شده جزاى نقدى مقرر در حکم و هزینه هاى اجرائى پرداخت شود از مال مذکور رفع توقیف بعمل میاید.
ماده 11- در کلیه مواردى که براى پرداخت جزاى نقدى مهلت داده میشود یا استیفاء
جزاى نقدى از اموال محکوم علیه مستلزم اقداماتى است که اجراى حکم را به تأخیر مىاندازد، چنانچه قبلاً از محکوم علیه تأمین گرفته نشده باشد، مرجع اجراء حکم متناسب با میزان محکومیت او مطابق مقررات آئین دادرسى کیفرى قرار تأمین صادر میکند و هرگاه این تأمین منتهى به بازداشت محکوم علیه شود از میزان محکومیت او کسر خواهد شد.
ماده 12- حقوق و مزایا و عواید احتمالى و آتى محکوم علیه و مطالبات او از شخص ثالث در ازاء جزاى نقدى قابل توقیف نیست و مانع بازداشت او نمىباشد.
ماده 13- در کلیه مواردى که صدور سند انتقال بنام خریدار ضرورت داشته باشد مرجع اجراء کننده حکم پس از بررسى و احراز صحت جریان فروش و اقدامات اجرائى، دستور تنظیم سند انتقال را صادر خواهد نمود
ماده 14- از وجود حاصل از فروش اموال توقیف شده جهت استیفاى جزاى نقدى، بدواء هزینه هاى ضرورى اجرا حکم از قبیل هزینه کارشناسى و نگهدارى مال و نظایر آن، پرداخت مىشود.
ماده 15- فروش اموال توقیف شده جهت استیفاء جزاى نقدى با حضور نماینده مرجع مجرى بعمل مىآید.
ماده 16- در مواردى که طبق این آئین نامه مقررات خاصى وضع نشده مطابق قانون اجراى احکام مدنى عمل مىشود.
بخش دوم- سایر محکومیتهاى مالى
ماده 17- الزام به تأدیه محکومیتهاى مالى موضوع ماده 2 قانون مستلزم صدور اجرائیه مطابق قانون اجراى احکام مدنى است بجز محکومیتهائى که به تبع امر کیفرى بدون تقدیم دادخواست حاصل شده که در اینصورت دستور مرجع صادر کننده حکم بمنزله الزام به تأدیه است .
ماده18- هر گاه محکوم علیه محکومبه را تأدیه ننماید به طریق ذیل عمل مىشود:
الف: چنانچه موضوع محکومیت استرداد عین مال باشد آن مال عیناً اخذ و به ذینفع تحویل مىشود و اگر رد آن ممکن نباشد بدل آن (مثل یا قیمت) از اموال محکوم علیه برون رعایت مستثنیات دین استیفاء میگردد.
ب: در مورد سایر محکومیتهاى مالى، با رعایت مستثنیات دین، مطابق مقررات قانون اجراى احکام مدنى مال وى جهت استیفاى محکوم به توقیف و به فروش میرسد.
ج: چنانچه استیفاء محکومبه به نحو مذکور ممکن نباشد محکوم علیه به درخواست ذینفع و به دستور مرجع صادرکننده حکم تا تأدیه محکومبه یا اثبات اعسار حبس مىشود.
ماده 19- به دعوى اعسار محکوم علیه مطابق مقررات اعسار در مرجع بدوى رسیدگى میشود.
تبصره- چنانچه در رسیدگى به دعوى اعسار ثابت شود محکومعلیه قادر نیست محکومبه را یکجا بپردازد ولى متمکن از پرداخت به نحو اقساط میباشد،مرجع رسیدگى متناسب با وضعیت مالى او حکم به تقسیط محکوم به صادر مىکند.
ماده 20- در مواردى که محکومعلیه به علت محکومیتهاى مالى متعدد حبس شده است دعوى اعسار باید علیحده مطرح شود مگر در مورد محکومیتهائى که محکومله آنها یکى است که در این صورت حکم اعسار شامل همه آن محکومیتها مىشود.
ماده 21- در مواردى که حکم به تقسیط محکومبه صادر مىشود چنانچه محکومعلیه در زمان مقرر قسط را نپردازد به درخواست ذینفع تا پرداخت قسط معوقه و یا اثبات اعسار او از پرداخت باقى مانده محکومبه، حبس مىشود.
ماده 22- صدور حکم اعسار یا تقسیط،مانع استیفاء حقوق محکومله از اموالى که بعداً از
محکومعلیه بدست مىآید نخواهد بود.
ماده 23- مرجع تشخیص بیمارى موضوع تبصره ماده 3 قانون ، پزشکى قانونى و در صورت نبودن آن، پزشک معتمد است.
ماده 24- این آئین نامه در 24 ماده و 3 تبصره در اجراى ماده 6 قانون نحوه اجراى محکومیتهاى مالى مصوب 77/8/10 مجلس شوراى اسلامى توسط وزارت دادگسترى تهیه و در تاریخ 78/2/26 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.